شما براي اين خلق شدين كه با هم رابطه داشته باشين! اين توي تار و پود خلقت قرار داده شده تا روح انسانها به هم جذب بشه.
بايد اينو بفهميم كه خدا ما رو خلق كرده تا با هم يكي بشيم. همه، يكي!… نه متلاشي و از هم گسيخته… بلكه يكي.

برای یک دورۀ آموزشی با موضوع ازدواج، عنوان زیبایی است. اینطور نیست؟ اما آیا میسّر است؟ آیا میتوانید ازدواجی بدون پشیمانی داشته باشید، آن هم در این
روزها که بیش از نیمی از ازدواجها به طالق منجر میشوند؟

عشق يعني ...

عشق يعني …
عشق يعني اينكه قلب خودتو به كسي بدي و ريسكش رو بپذيري كه اونو پس بزنه، چون نميخوادش. براي همينه كه اثر مخربي درون
آدم ايجاد ميكنه. ما بخشي ازوجود خودمونو ميديم و طرف مقابل اونو نميخواد!
عشق يعني از دست دادن قدرت …
وقتي عاشق ميشيم، به طرف مقابل توي اين رابطه قدرت ميديم. اون ميتونه انتخاب كنه. اون ميتونه هر كاري دلش ميخوادباعشق ما
انجام بده. ميتونه ردش كنه، ميتونه قبولش كنه يا ميتونه با اشتياق به سمت ما قدم برداره.
عشق يعني آشكار كردن خودمون …
وقتي عاشق ميشيم، درون خودمونو آشكار ميكنيم واينجوري بيشترآسيبپذيرميشيم.
عشق يعني كنترل نكردن …
كنترل نكردنِ طرف مقابل. چرا كه عاشق بودن و در عين حال كنترل كردن طرف مقابل، خيلي به ندرت امكان پذيره. اگه در عشقمون
به طرف مقابل جدي باشيم بايد براي بهبود رابطمون اين خواستة دروني رو از خودمون دور كنيم.

حالا اگه تو خدا بودي

حالا اگه تو خدا بودي (مي دونم اين سؤال يه كم عجيبه)، ولي اگه خدا بودي، يعني تنها خالق قدرتمند هستي، و ميخواستي به سمت
مردم بري و ميخواستي عشقت رو به دنيا نشون بدي، چطوري اين كار رو انجام ميدادي؟
اگه با تمام قدرت و عظمت و هيبت به سمت مردم ميرفتي، كه اونا ميترسيدن.
اگه خدا بودي و ميخواستي نهايت عشقت رو به مخلوق نشون بدي، و اگه ميخواستي اينو با صراحت بيان كني، قطعا به مشكل بر
ميخوردي، چون اوناوحشت ميكردن.
نميتونستي همونطور كه هستي به سمت اونا بياي.

نميتونستي با تمام قدرتت بياي.
نميتونستي با تمام ماهيت وجوديت بياي.
چون همه ازت ميترسيدن و اينطوري آخرين چيزي كه شايد در تو ميديدن، عشق بود.
خُب پس چطوري ميتونستي عشق بيانتهاي خودتو نشون بدي؟ چطوري ميخواستي با مردم رابطه برقرار كني، بدون اينكه ازت بترسن
يا بخوان كه نزديكتربيان؟
براي اين كار بايد همة قدرت واختيارت رو كنار ميذاشتي. چون عشق اينجوري عمل ميكنه!
اگه يه مردبا ميليونهادلارپول بهزني ابراز علاقه كنهواون زن براي پولش اونو دوست داشته باشه، چه اهميتي داره؟ اين يهعشق واقعي
نيست.
اما اگه تو يگانه قدرت هستي بودي كه دنيا رو خلق كرده، و با اينحال بازم با مردم در سطح خودشون روبرو ميشدي، توي دنياي
خودشون، روي خاك خودشون … مثل خودشون! اونوقت چي؟
اين داستان عشق خداونده. اون ما رو مجبور نميكنه كه عاشقش بشيم ― اين انتخاب ماست.
ميبينين، عشق حتي براي خدا هم يه ريسكه!

  • مقالات