کشیش فیروز فیروزپور

شبان کلیسای کلوری چپل

بنیان خانوادۀ مسیحی

نوشتۀ: کشیش فیروز / اگوست 2019

به عنوان پیروان مسیح ، همه ما خوانده شدهايم تا با رفتار، کردار و همه زواياي زندگي خود باعث پیشبرد ملكوت خدا شويم و در هر برهه از زندگي خود اراده و خواست او را بطلبیم. زندگي هر يک از ما بايد نشاني از الگوي مسیح در خود داشته باشد و اين تأثیر را به ديگران نیز منعكس کنیم تا همگان از اين برکت برخوردار شوند. يكي از اولین قدمهاي زندگي مسیحي قبل و پس از ازدواج ، اعتماد کامل به خداوند و دريافت حكمت و هدايت اوست.

“شما مسیحیان بايد با نو شدن ذهن خود دگرگون شويد. آنگاه قادر به تشخیص ارادۀ خدا خواهید بود؛ ارادۀ نیكو، پسنديده و کامل او” )رومیان .)2 : 12 در کالم خدا اهمیت بااليي براي ازدواج ذکر شده و آن را عهدي دائمي بین يک زن و مرد دانسته و بنیاد آن را بر مبناي محبت و احترام ميداند. ازدواج، عهد و بنیاني است که خداوند آن را از ابتداي آفرينش بنا نهاد.

او بعد از آفرينش آسمان و زمین و هرآنچه در آنهاست، عاليترين مخلوقات خود يعني مرد و زن را آفريد. در کتابمقدس دربارۀ روز ششم آفرينش، جزئیات بیشتري به ما داده شده که حاکي از اهمیت اين مخلوقات متمايز و برجسته است. خداوند مرد و زن را خلق کرد تا با او و با يكديگر رابطهاي منحصربه فرد داشته باشند. مرد و زن شبیه خداوند آفريده شدند تا از مشارکت هر روزه با خالقِ خود لذت ببرند.

خداوند در فصل 2 کتاب پیدايش ميفرمايد: »خوب نیست که آدم تنها باشد. پس ياوري مناسب براي او ميسازم و آدم گفت: اين است اکنون استخواني از استخوانهايم و گوشتي از گوشتم؛ او زن نامیده شود، زيرا که از مرد گرفته شد. از همین رو مرد، پدر و مادر خود را ترک کرده، به زن خويش خواهد پیوست و يک تن خواهند شد.« اين آيات به روشني نشان ميدهند که نقشه خداوند از ابتداي پیدايش و خلقت انسان، ايجاد خانوادهاي متشكل از يک زن و مرد بوده و ازدواج را “يک تن شدن” و يک عهد دائمي ميداند.

خواست او اين بود که ازدواج، رابطهاي پايدار و ماندگار باشد، ارتباطي صمیمي که در آن دو نفر با تعهد به يكديگر پیوسته و “يک تن” شدهاند، ازدواج تصويري زمیني از رابطۀ میان عیسي و کلیسايش است. از اينرو، آيات متعددي در کتابمقدس بر اين حقیقت تأکید دارند که ازدواج عهدي بر پايۀ عشق و محبت است.زنان توسط خداوند و شبیه او اما به طور مشخص زن آفريده شدهاند. زن از مرد، براي مرد و با نقشي متفاوت آفريده شده که در نظر خداوند بسیار ارزشمند است. زن براي تكامل مرد آمده نه رقابت با او.

زن نه تنها از نظر فیزيكي، بلكه از نظر عاطفي نیز با مرد تفاوت دارد. به همین دلیل و بسیاري داليل ديگر، خداوند به زنان نقشي با اهمیتِ برابر ولي متفاوت از شوهرانشان عطا کرده است. اگر هدف ما از ازدواج، ايجاد رابطهاي صمیمي، سالم و پايدار است، بايد حقايق مربوط به تفاوتهاي جنسیتي و مسائل متاثر از آن را هم بپذيريم. اگر ميخواهیم بهترين ازدواج ممكن را داشته باشیم، بايد به نقشۀ خداوند براي ازدواج احترام بگذاريم و از آن پیروي کنیم.

»جذابیت فريبنده است و زيبايي زودگذر؛ اما زني را که از خداوند ميترسد، بايد ستود« )امثال 31 : 30.) در ادامۀ همین مبحث و در اَفِسُسیان 5 : 25 ميخوانیم: »اي شوهران، زنان خود را محبت نمايید، چنانكه مسیح هم کلیسا را محبت نمود و خويشتن را براي آن داد«. در اينجا ”محبت“ از واژۀ يوناني ”agapao“ ”آگاپه“ گرفته شده و نشان دهندۀ محبتي بيقید و شرط است که نهايت خوبي را براي آنكه دوستش ميدارد خواهان است. اگر خدا ميخواهد که محبت آگاپه توسط ايمانداران به تمام دنیا نشان داده شود، پس به اين معناست که در رابطه ازدواج نیز به کار برده شود. همانطور که ميبینید طرح خداوند براي ازدواج، شوهري است که بدون قید و شرط به همسرش محبت ميکند.

شوهر بايد مايه تسلي همسر خود باشد، نه صرفا به اين دلیل که به او نیاز دارد بلكه چون بايد تصويري از عیسي باشد. شوهر بايد براي همسرش همچون مسیح براي عروسش، کلیسا باشد. شوهر بايد همانند يک رسالۀ زنده باشد که همۀ مردان آن را بخوانند. يک مرد با روش زندگي و شخصیت خود، در واقع عملكرد و شخصیت عیسي مسیح براي کلیسايش را نشان ميدهد. ازدواج عهديست که بر پايه محبت و احترام بنا نهاده شده است. در سراسر کتابمقدس بر اين نكته تأکید شده که قوم خدا فقط بايد با کساني پیمان زناشوئي ببندند که ايمان مشترکي داشته و اعتمادشان بر خداوند باشد.

»زير يوغ ناموافق با بيايمانان مرويد، زيرا پارسايي و شرارت را چه پیوندي است و نور و ظلمت را چه رفاقتي؟ … معبد خدا و بتها را چه سازگاري است؟ زيرا ما معبد خداي زندهايم« )دوم قرنتیان 6 : 14 ، 16 .)موارد متعددي در کتابمقدس بر بروز مشكالت عديده ناشي از ازدواج قوم خدا با اقوام ديگر اشاره دارد و در عهد جديد نیز به روشني بر رعايت اين امر تأکید ورزيده است )اول قرنتیان 7 : 39 .) همۀ ما هنرمنداني هستیم که نقش خود را بر صفحۀ زندگي رقم ميزنیم و ازدواج ما تصويري است که ما بر جا ميگذاريم. با اين توصیف، زن و شوهري که اعتقاد و ايماني متفاوت دارند، در واقع دو اثر متفاوت خلق ميکنند و نخواهند توانست در روح و روان با هم “يک تن” شوند.

در دنیاي امروز و به دلیل پراکندگي مسیحیان ايراني در هر گوشه از جهان، امكان آشنايي با ايمانداران مسیحي و انتخاب شريک زندگي با در نظر گرفتن گروههاي سني و تفاوتهاي شخصیتي بسیار محدود و در مواردي غیرممكن به نظر ميرسد. از سوي ديگر، امكان سفر به کلیساها و شهرهاي مختلف دنیا نیز براي همه مهیا نیست. بنابراين امید است با دعا و کسب هدايت خداوند و همچنین برنامهريزي و تعیین اهداف مشخص و دراز مدت و ايجاد ارتباط با مسیحیان ايراني، گامي در جهت تقويت بنیان خانوادههاي مسیحي برداريم. پايان